اگر به ارزهای دیجیتال یا بلاک چین علاقه دارید، به احتمال زیاد با اصطلاحاتی مانند پروتکل های لایه یک و لایه دو مواجه شده اید. آیا شما علاقه مند به درک این هستید که این لایه ها شامل چه چیزی و هدف اساسی آنها هستند؟ بیایید در این بحث به معماری لایه های بلاک چین بپردازیم.
فناوری بلاک چین ترکیبی منحصر به فرد از فناوری های مختلف موجود است که شامل رمزنگاری، تئوری بازی و غیره می شود. این دارای طیف گسترده ای از برنامه های کاربردی بالقوه، به ویژه در ارزهای دیجیتال است. رمزنگاری شامل فرآیندهای ریاضی و محاسباتی رمزگذاری و رمزگشایی داده ها است.
در همین حال، نظریه بازی ها به مطالعه مدل های ریاضی حاکم بر تعاملات استراتژیک بین تصمیم گیرندگان منطقی می پردازد. با حذف واسطه ها، بلاک چین باعث افزایش شفافیت و امنیت، کاهش هزینه ها و افزایش کارایی کلی می شود.
بدون یک مرجع مرکزی، فناوری دفتر کل توزیع شده (DLT) از رمزنگاری برای تأیید اطلاعات در میان اجماع کاربرانی که تحت یک پروتکل شبکه از پیش تعریف شده کار می کنند، استفاده می کند. این ترکیب از فن آوری ها اعتماد را در میان طرف هایی ایجاد می کند که ممکن است انگیزه ذاتی برای انجام این کار در غیر این صورت نداشته باشند. این شبکههای بلاک چین را قادر میسازد تا هم ارزش و هم دادهها را بین کاربران به صورت امن مبادله کنند.
با توجه به ماهیت غیرمتمرکز بلاک چین، اطمینان از امنیت قوی ضروری است. علاوه بر این، آنها باید مقیاس پذیری استثنایی را برای تطبیق پایگاه کاربر رو به رشد، افزایش تراکنش ها و افزایش حجم داده ها از خود نشان دهند. لایهها برای رفع نیاز به مقیاسپذیری و در عین حال رعایت اقدامات امنیتی سطح بالا معرفی شدند.
مقیاس پذیری بلاک چین چیست؟
اصطلاح «مقیاسسازی» در فناوری بلاک چین به افزایش ظرفیت سیستم برای پردازش تراکنشها مربوط میشود که معمولاً در تراکنش در ثانیه اندازهگیری میشود. با توجه به ادغام گسترده ارزهای رمزنگاری شده در تراکنش های روزمره، لازم است لایه های بلاک چین امنیت شبکه، ثبت سوابق و سایر عملکردهای ضروری را افزایش دهند.
توان عملیاتی تعداد تراکنش هایی را که یک سیستم می تواند در هر ثانیه انجام دهد را نشان می دهد. به عنوان مثال، VisaNet، شبکه پرداخت الکترونیکی ویزا، می تواند بیش از 20000 تراکنش در ثانیه را پردازش کند. در مقابل، زنجیره اولیه بیت کوین تنها تا هفت تراکنش در ثانیه را مدیریت می کند.
بلاک چین به عنوان لایه اولیه در یک اکوسیستم غیرمتمرکز عمل می کند. لایه دو به عنوان یک ادغام اضافی عمل می کند، کار با لایه یک برای افزایش تعداد گره ها و متعاقبا افزایش توان عملیاتی سیستم. در حال حاضر بسیاری از فناوریهای بلاک چین لایه دو در حال پیادهسازی هستند که اغلب از قراردادهای هوشمند برای خودکارسازی تراکنشها استفاده میکنند.
توسعه دهندگان بلاک چین در تلاش هستند تا مدیریت بلاک چین را گسترش دهند، به خصوص که بیت کوین در حوزه تجاری اهمیت پیدا می کند. هدف آنها کاهش زمان پردازش و تقویت TPS با پالایش لایه های بلاک چین و بهینه سازی مقیاس پذیری لایه دو است.
سه راه بلاک چین
سهگانه بلاک چین بیان میکند که در حوزه تمرکززدایی، امنیت و مقیاسپذیری، شبکههای غیرمتمرکز تنها میتوانند در دو مورد از این سه جنبه در هر زمان معین برتری داشته باشند.
در دهه 1980، دانشمندان کامپیوتر قضیه CAP را معرفی کردند و چالش مهم ایجاد تعادل در ثبات، در دسترس بودن و تحمل پارتیشن در ذخیره سازی داده های غیرمتمرکز مانند بلاک چین را برجسته کردند. طبق این قضیه، سیستم های بلاک چین تنها می توانند به طور همزمان دو مورد از این سه ضمانت را برآورده کنند.
در شبکه های توزیع شده امروزی، این مفهوم به چیزی تبدیل شده است که امروزه به عنوان سه گانه بلاک چین شناخته می شود. باور عمومی پذیرفته شده این است که زیرساخت های بلاک چین عمومی بین امنیت، تمرکززدایی و مقیاس پذیری تعادل دارد.
بنابراین، هدف نهایی در فناوری بلاک چین، ایجاد شبکه ای است که امنیت بی عیب و نقص را در یک چارچوب غیرمتمرکز گسترده به دست آورد، همه اینها در حالی که بارهای تراکنش را در سطح اینترنت مدیریت می کند.
قبل از پرداختن به پویایی های سه گانه، مهم است که مقیاس پذیری، امنیت و تمرکززدایی را به طور کلی تعریف کنیم:
- مقیاس پذیری : در زمینه بلاک چین به ظرفیت آن برای پردازش تراکنش های بیشتر مربوط می شود.
- امنیت : شامل محافظت از داده های بلاک چین در برابر حملات مختلف و اطمینان از انعطاف پذیری سیستم در برابر هزینه های مضاعف است.
- تمرکززدایی : شکلی از افزونگی شبکه است که تضمین می کند شبکه تحت سلطه تعداد کمی از نهادها نیست.
ارتباط بین مقیاس پذیری، امنیت و عدم تمرکز
برای نهایی کردن یک تراکنش، ابتدا شبکه باید در مورد اعتبار خود به اجماع برسد. این فرآیند توافق ممکن است زمان بر باشد، به خصوص در شبکه هایی که شرکت کنندگان زیادی دارند. در نتیجه، مقیاسپذیری و عدم تمرکز زمانی که پارامترهای امنیتی ثابت میمانند، رابطه معکوس دارند.
با فرض اینکه دو بلاک چین اثبات کار درجات مساوی از عدم تمرکز را نشان می دهند، با امنیت تعریف شده توسط نرخ هش بلاک چین، مشاهده می کنیم که نرخ هش بالاتر منجر به زمان تایید سریع تر و مقیاس پذیری بهبود یافته می شود. بنابراین، مقیاس پذیری و امنیت به طور مستقیم تحت تمرکززدایی سازگار با هم مرتبط هستند.
در نتیجه، یک بلاک چین نمی تواند به طور همزمان برای هر سه ویژگی مورد نظر بهینه شود، که نیاز به معاوضه دارد. اتریوم به عنوان نمونه اخیر این سه راه در عمل عمل می کند. افزایش استفاده از برنامه های مالی غیرمتمرکز (DeFi) در تابستان امسال منجر به افزایش تقاضا در پلتفرم اتریوم شد، اما در نهایت با محدودیت هایی مواجه شد.
به دلیل افزایش تقاضا، کارمزد تراکنش ها به حدی رسید که برخی از کاربران نمی توانستند با بلاک چین تعامل داشته باشند. هزینههای فزاینده در اتریوم نمونهای از این سهراه است و نشان میدهد که اتریوم نمیتواند بدون به خطر انداختن امنیت یا عدم تمرکز به مقیاسپذیری دست یابد.
بلاک چین بیت کوین و اتریوم
اتریوم تمرکززدایی و امنیت را در اولویت قرار داد و تراکنش ها در ثانیه را محدود کرد (مقیاس پذیری). کاربران مایل به پرداخت هزینه های بالاتر برای تشویق استخراج کنندگان به اولویت بندی تراکنش های خود بودند. به طور مشابه، در بیت کوین، تمرکززدایی و امنیت بر مقیاس پذیری اولویت دارد.
این واقعیت که بلاک چینهایی مانند بیتکوین و اتریوم در حال حاضر با محدودیتهای مقیاسپذیری مواجه هستند، کاملاً شناخته شده است. در نتیجه، یک جامعه جهانی از استارتآپها، شرکتها و فنآوران بهشدت روی راهحلهای لایه یک و دو برای رسیدگی به سهگانه بلاک چین کار میکنند.
شبکه های بلاک چین لایه یک برای سرعت، امنیت و گسترش مهندسی شده اند. لایه دو شامل پیشرفتهای فناوری و محصولاتی برای افزایش مقیاسپذیری شبکههای بلاک چین موجود است. ایجاد تعادل مناسب بین این دو لایه میتواند یک تغییر بازی برای پذیرش بلاک چین و رشد شبکههای غیرمتمرکز باشد.
توسعه دهندگان از زوایای مختلف به این چالش نزدیک می شوند. به عنوان مثال، تلاش برای افزایش مقیاس پذیری بیت کوین از طریق افزایش اندازه بلوک در بیت کوین کش شواهد روشنی از موفقیت نشان نداده است.
بیت کوین به دنبال حل این مشکل با معرفی یک لایه اضافی در بالای بلاک چین است. راهحلهای لایه دو، تراکنشهای متعددی را جمعآوری میکنند و تنها به صورت دورهای با بلاک چین لایه پایه تعامل دارند و با مفهوم راهحلهای مقیاسبندی همسو میشوند. اتریوم یک استراتژی ترکیبی را دنبال میکند و از شاردینگ برای مقیاسبندی بلاک چین لایه پایه استفاده میکند، در حالی که جامعه چندین راهحل لایه دو را برای افزایش بیشتر توان پیشبینی میکند.
ساختار لایه ای معماری بلاک چین
در یک شبکه توزیع شده در معماری بلاک چین، هر شرکت کننده مسئول حفظ، اعتبار سنجی و معرفی سوابق جدید است. چیدمان بلوک های حاوی تراکنش ها در یک توالی خاص، پایه و اساس فناوری بلاک چین را تشکیل می دهد. این رکوردها می توانند به صورت یک فایل مسطح (در فرمت txt) یا یک پایگاه داده اولیه ذخیره شوند. معماری بلاک چین می تواند در تغییرات عمومی، خصوصی یا کنسرسیومی ظاهر شود.
ساختار لایه ای بلاک چین به پنج لایه مجزا طبقه بندی می شود.
1. لایه زیرساخت سخت افزاری
محتوای بلاک چین در یک سرور در یک مرکز داده در سراسر جهان ذخیره می شود. هنگامی که کاربران اینترنت را مرور می کنند یا از برنامه ها استفاده می کنند، محتوا یا داده ها را از سرورهای برنامه درخواست می کنند که از معماری سرویس گیرنده-سرور پیروی می کنند.
اکنون، مشتریان می توانند مستقیماً با سایر مشتریان ارتباط برقرار کرده و اطلاعات را تبادل کنند. شبکه همتا به همتا (P2P) مجموعه بزرگی از کامپیوترها است که در به اشتراک گذاری داده ها با یکدیگر همکاری می کنند. در مورد بلاک چین، به عنوان یک شبکه P2P از رایانه ها عمل می کند که به طور جمعی تراکنش ها را به صورت سازماندهی شده در یک دفتر کل مشترک پردازش، احراز هویت و ثبت می کند. این فرآیند یک پایگاه داده توزیع شده ایجاد می کند که در آن تمام داده ها، تراکنش ها و اطلاعات مربوطه ذخیره می شود. در یک شبکه P2P، یک گره به یک کامپیوتر فردی که در شبکه شرکت می کند اشاره دارد.
2. لایه داده
ساختار داده یک بلاک چین به صورت مجموعه ای از بلوک های مرتبط نشان داده می شود که در آن تراکنش ها مرتب می شوند. این شامل دو جزء کلیدی است: اشاره گر و یک لیست پیوندی. لیست پیوندی شامل بلوک های به هم پیوسته حاوی داده ها و ارجاع به بلوک قبلی است.
اشاره گرها متغیرهایی هستند که موقعیت متغیر دیگری را نشان می دهند، در حالی که یک لیست پیوندی شامل بلوک های پیوندی است که حاوی داده ها و ارجاع به بلوک قبلی است. از طرف دیگر درخت مرکل یک درخت دوتایی از هش ها را تشکیل می دهد.
هر بلوک شامل هش ریشه درخت Merkle و جزئیاتی مانند هش بلوک قبلی، مهر زمانی، nonce، شماره نسخه بلوک و سطح دشواری فعلی است. درخت مرکل امنیت، یکپارچگی و غیر قابل انکار را در سیستم های بلاک چین تضمین می کند. اساس سیستم بلاک چین در درختان مرکل، رمزنگاری و الگوریتمهای اجماع نهفته است.
برای حفظ امنیت و یکپارچگی داده های بلاک چین، تراکنش ها به صورت دیجیتالی امضا می شوند. معاملات با استفاده از یک کلید خصوصی امضا می شود. هر کسی که کلید عمومی داشته باشد می تواند امضا کننده را تأیید کند. امضای دیجیتال به عنوان محافظی در برابر دستکاری داده ها عمل می کند. از آنجایی که هم داده های رمزگذاری شده و هم امضاها در هم تنیده شده اند، امضای دیجیتالی ثبات را تضمین می کند. بنابراین هرگونه دستکاری امضا را باطل می کند.
داده های رمزگذاری شده محرمانه باقی می مانند و در برابر دستکاری مقاوم هستند، حتی اگر رهگیری شوند. امضای دیجیتال همچنین از هویت فرستنده یا مالک محافظت می کند و امضا را از نظر قانونی به صاحب آن ملحق می کند و آن را غیرقابل انکار می کند.
3. لایه شبکه
لایه شبکه، لایه P2P، بر ارتباطات بین گره ها نظارت می کند. این لایه وظایفی مانند کشف، تراکنش ها و انتشار بلوک را مدیریت می کند. گاهی اوقات از آن به عنوان لایه انتشار یاد می شود.
این لایه P2P برای مکان یابی گره ها و برقراری ارتباط با یکدیگر بسیار مهم است و تضمین می کند که آنها می توانند با یکدیگر همکاری کنند، ارتباط برقرار کنند و هماهنگی را حفظ کنند تا از مشروعیت شبکه بلاک چین حمایت کنند.
در یک شبکه P2P، گره ها پراکنده هستند و به طور جمعی مسئولیت های شبکه را برای دستیابی به یک هدف مشترک به اشتراک می گذارند. گره ها مسئول اجرای تراکنش ها در بلاک چین هستند.
4. لایه اجماع
پلتفرم های بلاک چین به لایه اجماع وابسته هستند. این لایه در همه بلاک چین ها، اتریوم، هایپرلجر یا هر پلتفرم دیگری قابل توجه است. نقش اصلی آن احراز هویت، ترتیب، و اطمینان از توافق یکپارچه در مورد بلوک ها است.
5. لایه کاربردی
لایه برنامه شامل قراردادهای هوشمند، کد زنجیره ای و برنامه های غیرمتمرکز (DApps) می شود. این لایه دارای تقسیمات بیشتر به لایه های کاربردی و اجرایی است. لایه برنامه شامل برنامه هایی است که کاربران نهایی برای تعامل با شبکه بلاک چین استفاده می کنند. این شامل اسکریپت ها، رابط های برنامه نویسی کاربردی (API)، رابط های کاربر و فریم ورک ها می شود.
شبکه بلاک چین به عنوان فناوری زیربنایی برای این برنامه ها عمل می کند و از طریق API با آنها ارتباط برقرار می کند. لایه اجرا شامل قراردادهای هوشمند، قوانین بنیادی و کدهای زنجیره ای است.
حتی اگر یک تراکنش از لایه برنامه به لایه اجرا پیشرفت کند، اعتبار سنجی و اجرای آن در لایه معنایی رخ می دهد. برنامهها دستورالعملهایی را به لایه اجرا ارائه میدهند، که سپس تراکنشها را انجام میدهد و ماهیت قطعی بلاک چین را تضمین میکند.
لایه های بلاک چین توضیح داده شده است
لایه 0
لایه صفر بلاک چین شامل عناصر ضروری برای زنده کردن مفهوم بلاک چین است. این فناوری اساسی در راه اندازی شبکه های بلاک چین مانند بیت کوین و اتریوم بسیار مفید است. این شامل اجزای حیاتی مانند اینترنت، سخت افزار و اتصالاتی است که عملکرد یکپارچه لایه یک را تسهیل می کند.
لایه یک
این سطح پایه را تشکیل می دهد و امنیت آن به ماهیت تغییرناپذیر آن بستگی دارد. وقتی مردم به اتریوم اشاره می کنند، معمولاً در مورد شبکه اتریوم یا همان چیزی که به عنوان لایه اول شناخته می شود صحبت می کنند. این لایه رویههای اجماع، زبانهای برنامهنویسی، زمان بلوک، حل تعارض، و مقررات و تنظیماتی را که عملیاتهای اساسی یک شبکه بلاک چین را پشتیبانی میکنند، مدیریت میکند. همچنین به عنوان لایه اجرا شناخته می شود. نمونه ای از بلاک چین لایه اول بیت کوین است.
مشکل در لایه یک
این راهحلهای مقیاسپذیری، ظرفیت شبکه را هنگامی که به طور جمعی به کار میروند، افزایش میدهند. با این وجود، با افزایش پایگاه کاربران بلاک چین، لایه اولیه ناکافی است. مکانیسم اجماع منسوخ و دست و پا گیر اثبات کار در اولین لایه بلاک چین وجود دارد.
اگرچه این روش از رویکردهای جایگزین ایمن تر است، اما سرعت آن محدود است. ماینرها باید الگوریتم های رمزنگاری را از طریق منابع محاسباتی رمزگشایی کنند. در نتیجه، توان محاسباتی و زمان اضافی در دوره طولانی ضروری است.
علاوه بر این، بار کاری روی بلاک چین لایه اول با گسترش پایگاه کاربران افزایش یافته است که منجر به کاهش سرعت و ظرفیت پردازش شده است.
راه حل های امکان پذیر
اثبات سهام، که اتریوم 2.0 پیادهسازی میکند، مکانیسم اجماع جایگزینی را ارائه میدهد. این روش بلوکهای تراکنش جدید را با در نظر گرفتن وثیقه مشمولان شبکه تأیید میکند که منجر به یک فرآیند سادهتر میشود.
شاردینگ به عنوان یک راه حل مقیاس پذیر برای مقابله با چالش های بلاک چین لایه یک عمل می کند. به سادگی، مسئولیت های اعتبارسنجی و تأیید تراکنش ها را به بخش های کوچکتر و قابل مدیریت تر تقسیم می کند.
در نتیجه، حجم کار را می توان در سراسر شبکه پراکنده کرد تا قدرت محاسباتی گره های اضافی را افزایش دهد. این پردازش موازی خرده ها امکان مدیریت چندین تراکنش را به صورت متوالی و همزمان فراهم می کند.
2. لایه دو
راهحلهای لایه دو یا راهحلهای L2، به شبکههای اضافی اشاره دارد که در بالای لایه بلاک چین پایه عمل میکنند. این پروتکل ها از این لایه دوم برای بهبود مقیاس پذیری با جابجایی برخی تعاملات از لایه اولیه استفاده می کنند.
در نتیجه، قراردادهای هوشمند در پروتکل اصلی بلاک چین در درجه اول تراکنشهای مربوط به سپردهگذاری و برداشت را انجام میدهند و تضمین میکنند که تراکنشهای خارج از زنجیره با الزامات نظارتی مطابقت دارند. نمونه ای از بلاک چین لایه دو، شبکه لایتنینگ بیت کوین است.
تفاوت بین بلاک چین لایه یک و لایه دو چیست؟
لایه 1 هسته یک اکوسیستم غیرمتمرکز است. در مقابل، لایه-2 یک ادغام خارجی را نشان می دهد که با لایه-1 همکاری می کند تا تعداد گره ها و در نتیجه توان عملیاتی سیستم را افزایش دهد. در حال حاضر، فناوریهای متعددی برای بلاک چین لایه دو به طور فعال در حال گسترش هستند.
محلول های پوسته پوسته شدن لایه دو
در سالهای اخیر، پروتکلهای لایه دو افزایش محبوبیتی را تجربه کردهاند و به عنوان یک استراتژی بسیار مؤثر برای رسیدگی به چالشهای مقیاسپذیری، بهویژه در شبکههای PoW ظاهر شدهاند. بخشهای بعدی توضیحات مفصلی در مورد راهحلهای مختلف مقیاسبندی لایه-دو ارائه میدهند.
بلاک چین تو در تو
این یک لایه بلاک چین ثانویه است که در بالای یک لایه اولیه عمل می کند. لایه اولیه پارامترها را تنظیم می کند، در حالی که لایه ثانویه فرآیندها را مدیریت می کند. چندین لایه بلاک چین می توانند در یک زنجیره اصلی وجود داشته باشند که شبیه یک سلسله مراتب سازمانی معمولی است.
به جای اینکه یک فرد واحد (مانند یک مدیر) بر همه وظایف نظارت کند، مسئولیت ها به زیردستان واگذار می شود که پس از تکمیل به مدیریت گزارش می دهند.
این رویکرد حجم کاری مدیر را کاهش می دهد و مقیاس پذیری را افزایش می دهد. به عنوان مثال، پروژه OctaSpace یک لایه بلاک چین ثانویه برای پروتکل اولیه اتریوم است که امکان تراکنش های سریع تر و مقرون به صرفه تر را فراهم می کند.
کانال های دولتی
یک کانال حالت، ظرفیت و سرعت کلی تراکنش را با فعال کردن ارتباط دو طرفه بین کانالهای تراکنش زنجیره بلوکی و خارج از زنجیره از طریق روشهای مختلف افزایش میدهد. اعتبار سنجی یک تراکنش در یک کانال دولتی نیازی به دخالت فوری یک ماینر ندارد.
در عوض، به عنوان یک منبع مجاور شبکه عمل می کند که توسط یک مکانیسم قرارداد چند امضایی یا هوشمند محافظت می شود. هنگامی که یک تراکنش یا مجموعه ای از تراکنش ها در یک کانال دولتی انجام می شود، وضعیت نهایی کانال، همراه با تمام انتقال های ذاتی آن، در بلاک چین زیربنایی ثبت می شود.
نمونههایی از کانالهای دولتی شامل بیت کوین لایتنینگ و شبکه رایدن اتریوم است. در مبادله سهگانه، کانالهای دولتی مقداری تمرکززدایی را با مقیاسپذیری افزایشیافته مبادله میکنند.
زنجیره های جانبی
این زنجیره جانبی یک زنجیره جداگانه از تراکنش ها است که در کنار بلاک چین اصلی عمل می کند و عمدتاً تراکنش های بزرگ مقیاس را انجام می دهد. زنجیره های جانبی مکانیسم اجماع خاص خود را دارند که می تواند برای سرعت و مقیاس پذیری سفارشی شود. یک توکن کاربردی اغلب برای تسهیل انتقال داده بین زنجیره جانبی و زنجیره اصلی استفاده می شود. نقش اصلی زنجیره اصلی تضمین امنیت کلی و حل و فصل اختلافات است.
برخلاف کانالهای حالت، زنجیرههای جانبی چندین تمایز مهم را نشان میدهند. اولاً، تراکنشهای روی زنجیرههای جانبی در میان شرکتکنندگان محرمانه نیستند. آنها آشکارا در دفتر ثبت می شوند. نقض های امنیتی در زنجیره های جانبی نیز بر زنجیره اصلی یا سایر زنجیره های جانبی تأثیر نمی گذارد. ساخت یک زنجیره جانبی از ابتدا مستلزم سرمایه گذاری قابل توجهی در زمان و تلاش است.
جمع آوری ها
Rollup ها نشان دهنده یک تکنیک مقیاس بندی لایه دو در فناوری بلاک چین است. آنها تراکنشها را از لایه اولیه اجرا میکنند و دادههای تراکنش را روی بلاک چین لایه دو ثبت میکنند. امنیت rollup ها توسط لایه یک حفظ می شود، زیرا داده ها در لایه بنیادی ریشه دارند. این به کاربران مزایایی می دهد، از جمله افزایش ظرفیت تراکنش، تعامل گسترده تر و کاهش هزینه های گاز.
لایه سه
لایه برنامه، همچنین به عنوان لایه سه (L3) شناخته می شود، به عنوان یک رابط کاربری عمل می کند و پیچیدگی های فنی کانال ارتباطی را پنهان می کند. بلاک چین ها با پیروی از طراحی سلسله مراتبی معماری بلاک چین، کاربرد عملی خود را در برنامه های L3 پیدا می کنند.
آیا می توان مشکل سه گانه بلاک چین را حل کرد؟
چالشهایی که در ابتدا بر ذخیرهسازی دادههای توزیع شده تأثیر گذاشت و باعث ایجاد بلاک چین شد، به زنجیرههای بلوکی منتقل شد. برای درک بهتر این چالشها و مسائل مرتبط با آنها، از اصطلاح «تریلمای بلاک چین» برای دستهبندی آنها استفاده میکنیم.
نتیجه گیری
یکی از موانعی که مانع از پذیرش گسترده ارزهای دیجیتال در صنعت بلاک چین می شود، مسئله مقیاس پذیری است. با افزایش تقاضا برای ارزهای دیجیتال، فشار فزاینده ای برای گسترش پروتکل های بلاک چین وجود دارد.
با این حال، هر دو سطح بلاک چین محدودیتهای خاص خود را دارند که نیاز به توسعه سیستمی دارد که بتواند چالش مقیاسپذیری را حل کند.
لایه یک محوری است زیرا اساس سیستم های غیرمتمرکز را تشکیل می دهد. مسائل مقیاس پذیری بلاک چین زیربنایی از طریق پروتکل های لایه دو مورد بررسی قرار می گیرد. متأسفانه، اکثر پروتکل های لایه سه (DApps) در حال حاضر به طور انحصاری روی لایه یک کار می کنند و لایه دو را دور می زنند.
در حالی که برنامه های لایه سه نقش مهمی در ایجاد موارد استفاده عملی برای بلاک چین ایفا می کنند، بعید است که بر خلاف شبکه های سنتی، تقریباً به اندازه بلاک چین اصلی خود ارزش داشته باشند.
آکادمی قزلباش
همانطور که میدانیم موفقیت در معاملات بازار ارزهای دیجیتال همانند تمامی حرفه های تخصصی دیگر، نیازمند مهارت و تجربه بسیاری است. و اولین کار در این بازار آشنا شدن با مفهوم ( ارز دیجیتال چیست ) است. با توجه به اینکه بسیاری از افراد زمان کافی برای فراگیری دانش مربوط به فعالیت در بازار را ندارند اما همچنان تمایل به کسب سود از این بازار را به عنوان شغل دوم خود دارند. آکادمی کمال قزلباش با ارائه خدمتی کارآمد برای کمک به این دسته از عزیزان در رابطه با آموزش ارز دیجیتال تلاش کرده است. کاربران میتوانند از خدمات ما به عنوان چراغ راه مسیر موفقیت خود در این بازار استفاده کنند. و در صورت تمایل به سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و یاآموزش ارز دیجیتال در ارومیه با مشاورین ما به صورت کاملا رایگان در ارتباط باشید.