تحلیل فاندامنتال چیست ؟ آموزش کامل تحلیل بنیادی

با یادگیری تحلیل بنیادی در کنار سایر روش ها می توانیم تصمیمات بهتری را اتخاد کنیم و شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. در این مقاله از آکادمی کمال قزلباش به معرفی تحلیل فاندامنتال می پردازیم.

تحلیل بنیادی بازارهای ارزهای دیجیتال(تحلیل فاندامنتال) : (fundamental analysis)

 

تحلیل بنیادی یکی دیگر از جنبه های معمول در قالب مطالعه بازارهای ارزهای دیجیتال است. این رویکرد، بر خلاف تحلیل تکنیکال، سعی می‌کند ارزش واقعی و عینی یک ارز دیجیتال یا توکن را بدون توجه به قیمت بازار تشخیص دهد. با دانستن ارزش آن، می توانید بفهمید که آیا ارز دیجیتال کمتر از ارزش گذاری شده است و نشان دهنده یک فرصت سرمایه گذاری است یا خیر و برعکس.

تحلیل فاندامنتال ابزاری است که توسط معامله گران برای ارزیابی و مطالعه متغیرهایی که بر یک مقدار تأثیر می گذارند استفاده می کنند. این ابزار بر مطالعه عوامل خارجی، حقایق یا تأثیراتی که بر قیمت دارایی تأثیر می گذارد متمرکز است . اولین اشاره به تحلیل بنیادی در سال 1934 آغاز شد. در آن زمان، بنجامین گراهام و دیوید داد ، این مفهوم را در کتاب تحلیل امنیتی خود معرفی کردند.

 

از زمان ایجاد آن، تحلیل بنیادی ابزار بسیار مفیدی برای تجزیه و تحلیل بازار همراه با تحلیل تکنیکال بوده است . این به این دلیل است که تحلیل بنیادی بر چگونگی تأثیر عوامل خارجی بر ارزش یک اوراق بهادار متمرکز است . برخلاف تحلیل تکنیکال، که بر مطالعه نمودارهای یک بازار برای پیش بینی نحوه عمل ارزش تمرکز دارد.

 

در تحلیل، رایج ترین ابزارهای تحلیل عبارتند از:

1- صورتهای مالی دوره ای

2- تحلیل نسبت های مالی

3- تکنیک های ارزش گذاری برای دارایی ها یا شرکت ها

4- پیش بینی های اقتصادی: تجزیه و تحلیل محیط زیست

5- اطلاعات عمومی اقتصاد

6- هر نوع اطلاعات اضافی که بر ارزش عنوان تأثیر می گذارد

 

انواع رویکرد تحلیل فاندامنتال :

 

در تحلیل بنیادی، دو نوع رویکرد وجود دارد که به دنبال ارائه بهترین پاسخ به سرمایه گذار هستند. این رویکردها برای تجزیه و تحلیل متغیرهای خرد و کلان اقتصادی به یک روش تلقی می شوند . به این ترتیب ما با انواع رویکردهای زیر روبرو هستیم:

 

رویکرد بالا به پایین:

 

در این نوع تحلیل بنیادی ابتدا متغیرهای کلان اقتصادی و سپس متغیرهای اقتصاد خرد مورد مطالعه قرار می گیرند . این بدان معنی است که تصمیمات ابتدا با در نظر گرفتن اطلاعات جهانی گرفته می شود تا زمانی که دقیق ترین و خاص ترین مقادیر و متغیرها مورد توجه قرار گیرند. نمونه ای از این رویکرد می تواند تجزیه و تحلیل لایه ای به شرح زیر باشد:

 

1- بررسی وضعیت اقتصادی جهان

2- بررسی جذاب ترین کشورها برای سرمایه گذاری

3-در هر یک از این کشورها، بخش هایی با بیشترین پتانسیل انتخاب می شوند

4-در بخش‌هایی که بیشترین پتانسیل را دارند، آن‌ها به عنوان جالب‌ترین برای سرمایه‌گذاری تحلیل می‌شوند.

 

رویکرد پایین به بالا:

 

این رویکرد ابتدا بر متغیرهای اقتصاد خرد و سپس بر متغیرهای اقتصاد کلان متمرکز است. . در این حالت، برخلاف رویکرد بالا به پایین، از یک دید خاص تر شروع می کنیم تا به یک دید جهانی تر می رویم.

مثلا:

 

1-شرکت هایی با پتانسیل رشد انتخاب می شوند

2-سپس تجزیه و تحلیل بخش یا بخش هایی که آن شرکت ها در آن فعالیت می کنند انجام می شود.

3-وضعیت اقتصادی کشور یا کشورهایی که در آن فعالیت می کنند بررسی می شود.

4-در نهایت، وضعیت اقتصاد جهانی تحلیل می شود.

 

مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال :

 

تحلیل بنیادی مانند همه ابزارها مزایا و معایبی در استفاده از آن دارد. در ادامه به بررسی برخی از آنها می پردازیم تا با آنها آشنا شویم.

 

مزایا:

از مزایای تحلیل بنیادی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

1-  به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا اطلاعات خارج از واقعیت داخلی بازارها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کنند. این به سرمایه گذار اجازه می دهد تا دید روشن تری از واقعیت بازار داشته باشد. از آنجایی که اطلاعات جدید به شما اطلاع می‌دهد که ارزش‌ها چگونه به رویدادهای مختلف واکنش نشان می‌دهند.

2-  درک جامع تری از ارزش دارایی ارائه می دهد. به این ترتیب، سرمایه گذاران می توانند با دقت بیشتری ارزش آتی دارایی مذکور را برون یابی کنند. این اطمینان را هنگام سرمایه گذاری ارائه می دهد.

3-  در مقایسه با تحلیل تکنیکال آزادی عمل بیشتری را فراهم می کند. زیرا تحلیل بنیادی ما را به سمت تصمیم گیری در میان مدت و بلندمدت سوق می دهد. در مقایسه، تحلیل‌های تکنیکال ما را به انجام اقدامات مکرر در بازارها سوق می‌دهند تا تصمیمات خود را با اطلاعات ارائه شده توسط این نوع تحلیل تنظیم کنیم.

 

معایب:

 

با این حال، مانند هر ابزار دیگری، تحلیل بنیادی نیز دارای معایبی است که برخی از آنها عبارتند از:

 

1-  به دانش و تجربه گسترده برای انجام یک تحلیل خوب. برای یک تحلیل بنیادی خوب، داشتن دانش در حسابداری، تجارت و به طور خاص در بخشی که دارایی مورد علاقه ما در آن قرار دارد، ضروری است. این دانش باید با تجربه نیز همراه باشد. این در نهایت همان چیزی است که به ما امکان می دهد با توجه به اطلاعات تجزیه و تحلیل شده تصمیمات بهتری بگیریم. به زبان ساده، اعمال تحلیل بنیادی پیچیده تر از تحلیل تکنیکال است.

2-  شرایط سرمایه گذاری با تحلیل بنیادی طولانی تر است. این به این دلیل است که یک تحلیل بنیادی به زمان و مطالعه بیشتری نسبت به تحلیل تکنیکال نیاز دارد. این باعث می شود که سرمایه گذار منتظر بماند تا سطوح خاصی از بازار بداند که آیا باید بفروشد یا بخرد.

3- در حالی که تحلیل بنیادی دید بسیار گسترده تری از بازارها ارائه می دهد، می توان آن را با عوامل شانسی غلبه کرد. یا سیل یا خشکسالی که بر قیمت غلات تأثیر می گذارد، یا جنگی که بر قیمت نفت و سایر کالاها تأثیر می گذارد. عوامل تصادفی یکی از جدی ترین مشکلات در تحلیل بنیادی هستند زیرا نمی توان آنها را به طور کامل پیش بینی کرد. به این می‌توان تغییرات قانونی، سیاسی و اقتصادی منفی را اضافه کرد که بازارها را شگفت‌زده می‌کند.

 

تحلیل بنیادی در بازارهای رمزنگاری:

در مورد بازارهای رمزنگاری، تجزیه و تحلیل بنیادی پتانسیل تجزیه و تحلیل واقعیت خارجی را ارائه می دهد که بر آنها تأثیر می گذارد . این بسیار مهم است، زیرا بازار کریپتو به دلیل وضعیت نامنظم خود در جهان تمایل دارد به سرعت به عوامل خارجی واکنش نشان دهد. به عنوان مثال، فشارهای نظارتی از سوی کشورهایی مانند ایالات متحده، اتحادیه اروپا یا چین، تأثیر قابل توجهی بر قیمت ارزهای دیجیتال دارد. سوال کاملاً قابل درک است و دقیقاً این ابزار می تواند به ما در درک آن کمک کند.

 

با توجه به این رویدادها، تجزیه و تحلیل بنیادی برای شناسایی ارزش منصفانه دارایی های کریپتو اهمیت بیشتری پیدا می کند. سرمایه گذاران بازار کریپتو تمایل دارند از فناوری برای اجرای سریع آنها استفاده کنند. برای مثال، دیدن داده‌های بازارها و عوامل خارجی موجود در Slack ، Telegram یا Reddit غیر معمول نیست . در میان دنیایی که به طور فزاینده ای به هم پیوسته است، استفاده از فناوری برای انجام این تحلیل ها ارزشمندتر می شود.

 

علاوه بر این، از عوامل اصلی مشاهده شده توسط تحلیل بنیادی در ارزهای دیجیتال می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1-  قابلیت استفاده و پذیرش. این نکته برای بررسی سطح کاربرد و پذیرش یک ارز دیجیتال در نظر گرفته شده است. هرچه استفاده ساده‌تر و پذیرش بیشتر از ارز دیجیتال، ارزش واقعی آن بیشتر باشد.

2- موقعیت و مقررات دولتی. این نکته با هدف بررسی نحوه نگرش دولت ها به یک ارز دیجیتال خاص و مطابقت یا عدم انطباق آن با مقررات است. یک چارچوب نظارتی مطلوب بدیهی است که پتانسیل ارز دیجیتال را افزایش می دهد یا اگر نامطلوب باشد، پتانسیل آن را محدود می کند.

3- توسعه پروژه و پوشش رسانه ای. دریابید که توسعه پروژه ارزهای دیجیتال چگونه در حال پیشرفت است. فعالیت‌های توسعه رمزارز، نرم‌افزار، جامعه آن و افزایش پوشش رسانه‌ای نشان می‌دهد که این ارز دیجیتال پتانسیل ارزش بیشتری دارد.

نتیجه گیری

تحلیل فاندامنتال یک علم است که در آن متغیرهای اقتصادی مورد بررسی قرار می‌گیرد تا از همین روش قیمت یا ارزش فعلی یک محصول و احتمالی آن در آینده مشخص شود.

همانطور که میدانیم موفقیت در معاملات بازار ارزهای دیجیتال همانند تمامی حرفه های تخصصی دیگر، نیازمند مهارت و تجربه بسیاری است. با توجه به اینکه بسیاری از افراد زمان کافی برای فراگیری دانش مربوط به فعالیت در بازار را ندارند اما همچنان تمایل به کسب سود از این بازار را به عنوان شغل دوم خود دارند، آکادمی کمال قزلباش با ارائه خدمتی کارآمد برای کمک به این دسته از عزیزان در رابطه با آموزش ارز دیجیتال تلاش کرده است. کاربران میتوانند از خدمات ما به عنوان چراغ راه مسیر موفقیت خود در این بازار استفاده کنند. و در صورت تمایل به سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و یا آموزش ارز دیجیتال در ارومیه با مشاورین ما به صورت کاملا رایگان در ارتباط باشید.