روانشناسی بازار در تحلیل تکنیکال

روانشناسی بازار در تحلیل تکنیکال

فهرست مطالب

امتیاز شما : post

روانشناسی بازار در تحلیل تکنیکال به مطالعه احساسات، هیجانات و رفتار جمعی معامله گران در بازارهای مالی میپردازد. هر تصمیم خرید یا فروشی که یک معامله گر در لحظه میگیرد، توسط احساساتی مثل طمع، ترس، شک، اطمینان، هیجان و حتی غرور هدایت میشود. این احساسات جمعی هستند که مسیر کلی بازار را میسازند و باعث شکل گیری روندها، اصلاح ها، بریک اوت ها و حتی ریزش های سنگین میشوند. به همین دلیل گفته میشود که نمودار قیمت چیزی جز نموداری از احساسات انسان ها نیست.

تحلیل تکنیکال به ظاهر علمی بر پایه ابزارهایی مثل خطوط روند، الگوهای قیمتی و اندیکاتورها است، اما این ابزارها تنها زمانی ارزشمندند که معامله گر بتواند رفتار انسان ها را پشت این نمودارها درک کند. برای مثال وقتی قیمت به یک مقاومت کلیدی نزدیک میشود، بسیاری از معامله گران که در قیمت های پایین تر خرید کرده اند، احساس میکنند زمان مناسبی برای سیو سود رسیده و فشار فروش افزایش پیدا میکند. این رفتار ناشی از احساس ترس از دست دادن سود است. از طرف دیگر معامله گرانی که منتظر شکست مقاومت هستند، بیشتر هیجان زده میشوند و سفارش های خرید بالایی ثبت میکنند. همین تضاد احساسی است که کندل های بزرگ، سایه های بلند و شکست های واقعی یا جعلی را شکل میدهد.

شناخت روانشناسی بازار به معامله گر کمک میکند که درگیر احساسات خود و دیگران نشود و به جای دنبال کردن جمعیت، یک قدم جلوتر حرکت کند. وقتی اکثر معامله گران در اوج بازار گرفتار طمع میشوند، بهترین نقطه برای خروج است. و زمانی که همه در ترس مطلق فرو میروند و بازار در کف قیمتی قرار دارد، بهترین فرصت برای خرید ایجاد میشود. بنابراین معامله گری موفق یعنی درک رفتار جمعی و اتخاذ تصمیم خلاف احساس غالب.

نقش ترس و طمع در ساخت رفتار قیمت

ترس و طمع قدرتمندترین احساساتی هستند که جهت بازار را تعیین میکنند. طمع باعث میشود معامله گران بیش از حد وارد بازار شوند، ریسک بالا بپذیرند و انتظار سودهای غیرواقعی داشته باشند. در چنین شرایطی، حباب قیمتی شکل میگیرد و قیمت از ارزش واقعی خود فاصله زیادی میگیرد. هنگامی که اولین نشانه های ضعف در روند صعودی دیده میشود، ترس ناگهان ظاهر میشود و مانند آتش به کل بازار سرایت میکند.

شاخص ترس و طمع که در بازار کریپتو بسیار استفاده میشود، دقیقا میزان تسلط این دو احساس را نشان میدهد. زمانی که شاخص در حالت طمع شدید قرار دارد، بسیاری از تازه واردان به امید کسب سودهای سریع وارد بازار میشوند و معامله گران باتجربه آرام آرام دارایی های خود را به آنها میفروشند. وقتی شاخص به سمت ترس شدید حرکت میکند، سرمایه گذاران با عجله اقدام به فروش میکنند تا از سقوط بیشتر جلوگیری کنند و دقیقا در این لحظات حرفه ای ها شروع به خرید میکنند.

حتما مطالعه کنید :  آموزش ترید ارز دیجیتال از 0 تا 100 [رایگان]

ترس همچنین باعث ایجاد پدیده FUD میشود. یعنی انتشار خبرها و شایعات منفی که هدفشان ایجاد ترس گسترده و گرفتن بهترین قیمت های خرید از افراد ناآگاه است. در سوی دیگر، طمع منجر به FOMO میشود، یعنی ترس از جاماندن. FOMO بیشتر در روندهای صعودی قوی دیده میشود و باعث میشود افراد بدون بررسی وارد معامله شوند و معمولاً درست در سقف قیمتی خرید کنند.

معامله گر حرفه ای به جای واکنش احساسی به ترس و طمع، از آنها به عنوان سیگنال معکوس استفاده میکند. هر زمان همه خوشبین هستند و از سود بدون ریسک صحبت میکنند، باید مراقب باشید. و هر زمان همه دچار ناامیدی مطلق هستند و میگویند این بار همه چیز تمام شد، بازار دقیقا در حال ساختن یک کف قیمتی قدرتمند است.

تأثیر سوگیری های شناختی بر رفتار تریدرها

سوگیری های ذهنی اشتباهات سیستماتیکی هستند که باعث میشود معامله گران تصمیمات غیرمنطقی بگیرند. یکی از مهم ترین این سوگیری ها، سوگیری تایید است. در این حالت معامله گر تنها اطلاعاتی را میبیند که نظر خودش را تایید میکند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرد. مثلا اگر فکر کند بیت کوین حتما صعودی میشود، فقط تحلیل های مثبت را دنبال میکند و هر نشانه نزولی را بی ارزش میداند.

همچنین سوگیری لنگر انداختن باعث میشود که معامله گر به یک قیمت خاص بیش از حد اهمیت بدهد. مثلا اگر در قیمت 50 هزار دلار خرید کرده باشد، ذهن خود را به آن قیمت لنگر میکند و ممکن است به امید برگشت، ضررهای بزرگی را تحمل کند.

سوگیری ضرر گریزی نیز بسیار رایج است. انسان ها تحمل ضرر را سخت تر از لذت سود احساس میکنند و به همین دلیل بسیاری از معامله گران سودهای کوچک را سریع میبندند ولی ضررهای سنگین را باز نگه میدارند. در نتیجه به جای اینکه اجازه دهند سود رشد کند، ضررها بیشتر و بیشتر میشود.

شناخت این الگوهای ذهنی و کنترل آنها، تبدیل شدن به یک معامله گر موفق و منطقی را ممکن میکند. معامله گر حرفه ای قبل از ورود به بازار، برنامه و استراتژی مشخصی دارد و دقیقا طبق آن عمل میکند، نه طبق احساسات لحظه ای. اگر برنامه میگوید حد ضرر باید فعال شود، بدون هیچ اما و اگری از معامله خارج میشود.

جمعیت چگونه در بازار رفتار گله ای ایجاد میکند؟

رفتار جمعی یا گله ای رایج ترین دلیل ناکامی تریدرها است. بیشتر افراد زمانی به بازار وارد میشوند که قیمت ها خیلی رشد کرده و همه از سود صحبت میکنند. آنها بدون تحلیل و صرفا با نگاه به رفتار دیگران تصمیم میگیرند. این رفتار باعث میشود بازار بیش از حد صعود کند و حباب ایجاد شود. سپس با کوچکترین اصلاح، همه با هم وارد فاز ترس شده و شروع به فروش میکنند و موج ریزشی بزرگ شکل میگیرد.

حتما مطالعه کنید :  آیا ترید ارز دیجیتال با هوش مصنوعی امکان پذیر است؟

رفتار جمعیت باعث میشود:

روندها ادامه دارتر از حد انتظار شوند
اصلاح ها شدیدتر و ناگهانی تر باشند
شکست های جعلی به وفور دیده شوند
معامله گران آماتور همیشه دیر وارد بازار شوند

تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند که این رفتار گله ای را روی نمودار تشخیص دهیم. برای مثال حجم معاملات در نقاط اوج معمولا به شدت بالا میرود که نشانه ورود هیجانی تازه واردان است. همچنین سایه های بلند در سقف ها نشان دهنده فشار فروش حرفه ای ها و توزیع به جمعیت است. اگر معامله گر بتواند این الگوهای رفتاری را تفسیر کند، فرصت های عالی برای معامله خلاف جمعیت پیدا میکند.

رمز موفقیت این است که همیشه نگاه کنید جمعیت در چه فازی است. آیا همه در حال خریدند یا فروش؟ وقتی اکثریت در یک سمت بازار باشند، بازار دیگر قدرت ادامه در همان مسیر را ندارد. معامله گر باید دقیقا زمانی که جمعیت هیجانی میشود خونسرد بماند و با منطق تصمیم بگیرد.

احساسات در الگوهای نموداری چگونه دیده میشوند؟

هر الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال در واقع تصویری از رفتار ذهنی معامله گران است. مثلث ها، سر و شانه ها، پرچم ها و کنج ها تنها خطوط یا اشکال نیستند. آنها نشان دهنده تردید، هیجان، فشار خرید یا فشار فروش هستند.

برای مثال الگوی سر و شانه نشان دهنده اوج هیجانات صعودی و سپس کاهش تدریجی قدرت خریداران است. در الگوی فنجان و دسته، بازار پس از یک اصلاح عمیق، دوباره روی مقاومت تجمع میکند و نشان میدهد که معامله گران در حال جمع آوری انرژی برای شکست هستند.

کندل استیک ها نیز نمایش عینی احساساتند. دوجی ها نشان دهنده تردید. ماربوزوها نشان دهنده قدرت مطلق خریداران یا فروشندگان. سایه های بلند نشان دهنده جنگ قدرت بین دو طرف. هنگامی که معنای احساسی کندل ها و الگوها را بفهمید، نه تنها سیگنال دریافت میکنید، بلکه میفهمید پشت این سیگنال چه فشاری وجود دارد.

تحلیل تکنیکال زمانی قدرتمند میشود که بتوانید احساس جمعی را در دل شکل ها بخوانید. این یعنی فهمیدن داستان بازار، نه فقط دیدن طرح های هندسی.

چرخه احساسات سرمایه گذاران و شکل گیری روندها

احساسات افراد در بازار یک چرخه تکراری را طی میکنند:
امید، باور، هیجان، طمع، سرخوشی، نگرانی، انکار، ترس، وحشت، ناامیدی و دوباره شروع چرخه

در فازهای ابتدایی، معامله گران کم کم باور میکنند که روند صعودی واقعی است. با رشد قیمت، اعتماد افزایش پیدا میکند و طمع جای امید را میگیرد. در اوج بازار، همه فکر میکنند صعود همیشگی است و بیشترین حجم ورود در همین مراحل انجام میشود. اما درست در همین نقطه، بازار به تدریج خالی میشود و فشار فروش شروع میشود. در این زمان اکثر تازه واردان با تاخیر متوجه شده و با ترس شدید دارایی های خود را با ضرر بالا میفروشند. اینجا همان جایی است که حرفه ای ها دوباره وارد بازار میشوند و چرخه از ابتدا آغاز میشود.

حتما مطالعه کنید :  رمزارز IDO چیست؟

شناخت این چرخه به معامله گر کمک میکند که در اوج احساسات جمعی قربانی نشود. بهترین معامله گر کسی است که احساسات راحت به او غلبه نکند و بتواند خلاف جمعیت تصمیم بگیرد. اگر بتوانید موقعیت های متضاد با احساس جمعی را تشخیص دهید، به یکی از آن دسته افراد تبدیل میشوید که قبل از شروع روندهای بزرگ وارد معامله های سودآور میشوند.

چگونه احساسات خود را کنترل کنیم تا قربانی بازار نشویم؟

معامله گری بدون برنامه یعنی بازی کردن در زمینی که احساسات دشمن شما هستند. برای کنترل احساسات باید:

برای هر معامله حد سود و حد ضرر مشخص کنید
بعد از ورود، طبق برنامه عمل کنید نه طبق حس لحظه ای
دفتر معاملاتی داشته باشید و دلیل هر تصمیم را ثبت کنید
در طول معامله به اخبار و نظر دیگران توجه نکنید
زمانی که هیجانی یا خسته هستید معامله نکنید
رعایت مدیریت ریسک را قانون شماره یک قرار دهید

اگر احساسات خود را کنترل نکنید، بازار جای شما را به عنوان شکار انتخاب میکند. کسی که طمع زیادی دارد، همه سرمایه را در یک معامله وارد میکند و در اولین ضرر، احساساتش فرو میریزد. کسی که از ضرر میترسد، همیشه دیر وارد میشود و همیشه در قله خرید و در کف فروش انجام میدهد.

روانشناسی موفق یعنی منظم بودن. معامله گر حرفه ای سیستم دارد و سیستم بر اساس واقعیت طراحی شده، نه رویای سودهای یک شبه. هر قدم باید بخشی از یک استراتژی باشد و نه واکنشی به ترس یا طمع.

بخش هشتم: استفاده از روانشناسی بازار برای ساخت سیستم معاملاتی سودده

ترکیب تحلیل تکنیکال با روانشناسی بازار میتواند به معامله گر کمک کند تا بهترین نقاط ورود و خروج را شناسایی کند. زمانی که ابزارهای تکنیکال سیگنال میدهند و با احساس جمعی همزمان هستند، احتمال موفقیت معامله بسیار بالا میرود. برای نمونه اگر RSI اشباع خرید را نشان دهد و در عین حال شاخص ترس و طمع نیز در حالت طمع شدید باشد، میتوان نتیجه گرفت که بازار در آستانه اصلاح است.

سیستم معاملاتی بر پایه روانشناسی بازار شامل سه مرحله است:
تشخیص احساس جمعی
شناسایی نقاطی که رفتار اکثریت به اوج رسیده
ورود در خلاف جهت احساس غالب پس از تایید تکنیکال

این همان کاریست که بزرگترین تریدرهای دنیا مانند وارن بافت انجام میدهند:
زمانی که دیگران میترسند، بخر
زمانی که همه طمع میکنند، بفروش

پس اگر معامله گری را جدی میگیرید، باید روانشناسی بازار را جدی تر بگیرید. بازار تغییر نمیکند چون انسان تغییر نمیکند. احساسات همیشه تکرار میشوند و نمودارها نیز به همان دلیل همیشه الگوهای خود را تکرار میکنند.

جمع بندی و دعوت به آموزش پیشرفته

روانشناسی بازار قلب تپنده تحلیل تکنیکال است. هر معامله گری که میخواهد موفق شود، باید هم نمودار را یاد بگیرد هم انسان را. اگر میخواهید این مهارت را به صورت حرفه ای و کاربردی یاد بگیرید، آکادمی ارز دیجیتال کمال قزلباش یکی از بهترین انتخاب ها برای آموزش های تخصصی تحلیل تکنیکال و روانشناسی ترید در ایران است.

این سیگنال صرفا پیشنهاد بوده و الزامی به انجام آن وجود ندارد و اینجانب با رضایت شخصی از این سیگنال استفاده می کند و مسئولیت سود و زیان آن بر عهده شخص می باشد.